استیکینگ یا DApp؟
در این مقاله می خواهیم مقایسه staking و DApp بیایید به شرط بندی پرداخت کنیم یا DApp؟ با Liquid Sticking، لازم نیست انتخاب کنید! اجرای Liquid Staking نوسانات قیمت نگران کننده را حذف می کند و به کاربران کمک می کند تا با ترکیب پرداخت های سهام و بازده DApp، پاداش های بالاتری دریافت کنند.
تابستان گذشته، Polkadot پس از تصویب پنج پروژه اول برای گرفتن صندلی های Parachain در شبکه خود، Kusama، تاریخ ساز شد. بلاک چینهای مختلفی که برای امنیت به زنجیره اصلی رله پولکادوت (تقویتکننده) میپیوندند، اما در غیر این صورت مستقل هستند، نشاندهنده راه جدیدی برای انجام تجارت در بلاک چین هستند، یک دیدگاه حداکثری با هدف افزایش مقیاسپذیری و حاکمیت و در عین حال امکان ارتقا بدون شاخهها. پنج پروژه Polkadat عبارتند از: Karura، Moonriver، Shiden، Khala و Bifrost.
به سرعت به امروز برسید و اولین دسته از پاراچین ها به پایان رسید و بیش از 1 میلیون توکن قفل شده Kusama (KSM) را به بازار عرضه کرد. با توجه به اینکه عرضه فعلی KSM از 9 میلیون توکن تشکیل شده است، اقتصاد زیربنایی استدلال میکند که چون توکنهایی که قبلاً در دسترس نبودند ناگهان دوباره وارد گردش میشوند، قیمت متضرر میشود. البته نوسانات قیمت بر روی استیکینگ و استکینگ مایع تاثیر میگذارد، اگرچه آخرین نوآوری به کاربران اجازه میدهد تا از توکنهای خود حتی زمانی که قفل هستند استفاده کنند.
کیکتو بخور و تو هم بخور
در مقایسه staking و DApp ابتدا به مفهوم شرط بندی اشاره می کنیم. همه ما با staking آشنا هستیم: این مفهوم به فرآیند “قفل کردن” توکن ها در یک سیستم به عنوان وثیقه برای محافظت از یک شبکه اشاره دارد. در ازای شرکت فرد در چنین تلاشی، پاداش هایی به او تعلق می گیرد.
در اکوسیستم پیچیده اثبات سهام (NPoS) پولکادات، ذینفعان میتوانند در نقش معرفیکنندههایی باشند که به آنها اعتماد دارند (نامزدها) یا تأییدکنندهها، اما در هر دو مورد انگیزه اقتصادی یکسانی اعمال میشود. همانطور که در بالا توضیح داده شد مشکل این است که در پایان دوره شرط بندی چه اتفاقی می افتد. دریافت پاداش های سخاوتمندانه برای ایمن کردن یک زنجیره رله (بدون ذکر زنجیره های موازی متعدد) خوب است، اما اگر هزینه گره های توکن بومی بالا باشد، می تواند کل سرمایه گذاری را به سخره بگیرد. بنابراین وقتی staking و DApp را مقایسه می کنید کدام بهتر است؟
اگرچه Liquid Staking از قیمت پایه دارایی های سرمایه ای محافظت نمی کند، اما به وضوح به کاربران اجازه می دهد تا با خیال راحت نقدینگی زنجیره ای را باز کنند و از فرصت های سودآوری ارائه شده توسط چندین برنامه غیرمتمرکز استفاده کنند. این امر با انتشار یک توکن جداگانه که نشان دهنده ارزش سهام یک فرد است امکان پذیر می شود. با توجه به اینکه این مشتق مایع اساساً به عنوان یک توکن بومی در بازار عمل می کند، خطر نوسان ناگهانی قیمت پس از پایان دوره عدم تثبیت بررسی می شود.
این مدل به کاربران اجازه میدهد نقدینگی خود را حفظ کنند و از توکن زیربنایی آنطور که صلاح میدانند، استفاده کنند، خواه از طریق نقل و انتقالات، هزینهها یا معاملات باشد. در واقع، سهامداران حتی می توانند از مشتقات خود به عنوان وثیقه برای استقراض یا وام دادن به اکوسیستم ها برای مشارکت در سایر فرصت های مالی غیرمتمرکز (DeFi) استفاده کنند. بهترین بخش این است که پاداش های شرط بندی و شرط بندی همچنان بر روی دارایی های اصلی قفل شده در قرارداد شرط بندی تعلق می گیرد.
اما ممکن است بپرسید وقتی دوره شرط بندی به پایان می رسد چه اتفاقی می افتد؟ خب، مشتقات به سادگی با سکههای محلی مبادله میشوند تا یک عرضه در گردش ثابت حفظ شود.
اثبات سهام آینده
مکانیسم اجماع اثبات سهام به طور فزاینده ای در کانون توجه قرار گرفته است، به خصوص که اتریوم 2.0 به پیاده سازی PoS نزدیک می شود. انتظار می رود انتقال طولانی مدت بلاک چین به اثبات سهام، مصرف انرژی را تا بیش از 99 درصد کاهش دهد و منتقدان محیط زیست را وادار کند تا انتقادات خود را بر بیت کوین و مدل بحث برانگیز اثبات کار آن متمرکز کنند.
شکی نیست که PoS گزینه خوبی برای محیط زیست است، حتی اگر برخی از انتقادات به PoW این باشد که ماتریس انرژی را بیش از حد به نفع ماینرها بهبود می بخشد. علیرغم پیشرفتهای زیادی که مکانیسم اجماع نسبت به مدل قبلی خود ایجاد کرده است، هنوز کار برای انجام دادن وجود دارد. اثبات سهام به دور از یک علم ثابت است، این یک نوآوری است که می تواند و باید کامل شود و ما می توانیم با افزایش تعداد و قابلیت های اعتبار سنجی PoS شروع کنیم.
این ایده پشت مدل اکوسیستم اثبات سهام Polkadata بود که به دنبال ترکیب امنیت PoS با مزایای اضافی رای سهامداران است. LiquidStick با حل یک معضل طولانی مدت که کاربران با آن روبرو هستند، بر این مزایا استوار است: آیا توکن های خود را قفل کنند یا از آنها در برنامه های غیرمتمرکز DeFi (DApps) استفاده کنند. به عبارت دیگر، هنوز این سوال مطرح است که در مقایسه staking و DAppکدام را انتخاب کنیم؟
البته این مشکل فقط مربوط به کاربران نیست. این به چشم انداز کلی DeFi صدمه می زند. برای برخی از ارزهای رمزنگاری شده، درصد عرضه در گردش قفل شده در سهام می تواند از 70 درصد فراتر رود. برای مثال، طبق آمار Statista، در زمان نگارش این مقاله، تقریباً سه چهارم توکنهای Solana (SOL) Stakes و بیش از 80 درصد از BNB هستند. نیازی به یک نابغه نیست که بفهمیم داشتن تنها 30 درصد از توکنهای موجود برای استفاده در DApps یک منفی خالص برای کل صنعت است.
با مقایسه staking و DApps، در حالی که سیستمهای اثبات سهام به یک جامعه شرطبندی فعال برای تامین امنیت نیاز دارند، توسعهدهندگان DApp میخواهند تراکنشها را تسهیل کنند و تراکنشها به توکنها نیاز دارند. بنابراین، در بحث در مورد مقایسه سهام و DApp، هر دو طرف و به ویژه سازندگان DApp از ظهور استیکینگ مایع استقبال کردند، که آنها را مجبور کرد APYهای بالاتری را ارائه دهند تا کاربران را متقاعد کنند که دارایی های آنها به بهترین وجه در DAppهای سودآور مستقر است، نه در قراردادهای سهام. . .
Liquid Staking با حفظ عرضه دائماً در گردش، مقابله با نوسانات قیمت نگران کننده و کمک به کاربران برای ایجاد جوایز بالاتر (شرکت پرداخت ها به اضافه بازده DApp)، یکی از درخشان ترین نوآوری ها در تاریخ کوتاه DeFi است. امیدوارم سهامداران بیشتری این را درک کنند.